ملیساملیسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

ملیسا ؛ هدیه آسمانی

دخترم، ملیسای بابا، از وقتی که پا به این دنیای خاکی گذاشتی، شروع به نوشتن کردم، نوشتم از عشق پدری که عاشقانه دخارش رو دوست داشت. بمونی یرام با

سفرملی خانم به اصفهان در مهر سال 93

سلام بابا جوونم . سلام عزیزم . ببخشید یه مقدار دیر شد اومدنم .امروز قصد دارم سفرنامه ملی خانم یعنی شما نازخانم رو بصورت مصور برای یادگاری اینجا قرار بدم . ما 4 روز از 21 مهرماه تا 25 مهرماه به اصفهان سفر کردیم . خیلی خوش گذشت بابا . یعنی با بودن تو نازنین دخترم خیلی خوش گذشت . کلی فیلم و عکس از روزها و لحظه های قشنگت ضبط کردم . چند تا کلمه با حال هم بکار بردی که خیلی با مزه بود ، مثلا کندیدم ، یعنی کندم . یا چون خیلی گیر می دادی و می گفتی من رو پارک تو حیاط هتل و یا شهر بازی ببرید ، یه بار قول دادم که می برمت ، دیگه دائم بعد از هر بار پارک رفتن می گفتی بابا ، میخوایی قول بدی منو پارک ببری. الهی فدات شم . خیلی دختر ماهی بودی . کلی دوست هم ا...
27 مهر 1393
4142 36 42 ادامه مطلب

سه سالگی ملیسا و عید سعید قربان

سلام میدم به دختری که همین چند شب پیش جشن تولدش بود . دقیقا سه سال پیش بود که مامانت تو رو مقارن ساعت نهو ده دقیقه صبح تو روز تولدم به من هدیه داد . بله بابا . روز تولد و میلاد تو ، مقارن شد با روز تولد بابا . من شدم متولد 30/06/1360 و شما شدی متولد 30/06/90 .الهی که تمام بچه های دنیا سالم و تندرست زیر سایه پدر و مادرشون ، غم و غصه و رنج ماندگار نبینند . ماندگار برای اینکه دنیا با غم و غصه هاش قشنگ و آمیخته است ، ایشالله هیچ غمی هیچ وقت پایدار نباشه . در شب زیبای میلادت تمام وجودم را که قلبی ست کوچک در قالب قابی از نگاه ، تقدیم چشمان زیبایت کردم و با بوسه ای تولدت را تبریک گفتم . آغاز بودنت مبارک بهترین ...
12 مهر 1393
5406 29 37 ادامه مطلب
1